زندگی نامه امام حسن عسکری(علیه السلام)
امام حسن عسکری یازدهمین پیشوای شیعیان، در سال 232 هجری قمری مصادف با آوریل 847 میلادی چشم به جهان گشودند پدر ایشان امام دهم حضرت هادی علیه السلام و مادرش بانویی پارسا و شایسته به نام حَدَیث است که برخی او را بنام سوسن و برخی به نام سلیل می نامند.
این بانوی گرامی از زنان نیکوکار و دارای بینش اسلامی بود و در فضیلت او همین بس که از شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) پناهگاه و نقطه اتکای شیعیان در آن مقطع زمانی بسیار بحرانی و پراضطراب بود.
امام حسن عسکری علیه السلام به همراه پدر گرامیشان در سال 233 هجری قمری به سامرا آمدند و در همان جا به زندگی پرافتخار خود ادامه دادند اگرچه ایشان در مدت 6 سال امامت خود دایماً تحت مراقبت بودند و مدتی نیز به دستور معتمد زندانی شدند.
نقش خاتم آن بزرگوار به روایتی سبحان مَن له مقالید السماوات و الارض و به روایتی معتبرتر انالله شهید بوده است.
از آنجا که پیشوای یازدهم به دستور خلیفه عباسی در سامرا در محله عسکر سکونت اجباری داشتند به همین جهت عسگری نامیده شدند.
از مشهورترین القاب دیگر آن حضرت نقی و ذکی و کنیه اش ابومحمد است. 22 سال از عمر شریفشان می گذشت که بعد از شهادت پدر ارجمندشان به امامت رسیدند.
مسؤلیتی سنگین بر دوش امام عسکری علیه السلام
امام عسکری" src="http://img.tebyan.net/big/1387/01/10614713013188172153901344623623314375167213.jpg">
امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند:
"دو خصلتند که بالاتر از آنها چیزی نیست: یکی ایمان به خدا و دیگری سود رساندن به برادران (دینی)"(1)
یکی از مهمترین مسؤلیتهایی که امام حسن عسکری (علیه السلام) در مورد انجام آن اهتمام جدی داشتند، مسأله معرفی امام پس از خود به شیعیان، و مطرح نمودن غیبت آن حضرت میباشد؛ چرا که در آن زمان عباسیان برای جلوگیری از ولادت امام عصر (عج) که بشارت ظهورش از سالیان پیش توسط انبیاء و امامان (علیهم السلام) داده شده بود، به جستجوی منجی آخرالزمان (برای کشتن وی) میپرداختند و در نتیجه حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)، برای در امان ماندن فرزند خود، باید ایشان را از دید مأموران حکومتی مخفی میداشتند. اما از طرف دیگر از آنجائیکه پس از امام عسکری (علیه السلام) ابتدا غیبت صغری و پس از آن غیبت کبری به وقوع میپیوست و عموم شیعیان از رؤیت امام خود محروم میشدند، لذا باید حضرت مهدی (عج) به خواص شیعیان معرفی شده و مسأله غیبت آن حضرت، تبیین میگشت. در این زمینه، روایتهای مختلفی وجود دارد که به ذکر یکى از آنها بسنده میکنیم:
احمد بن اسحاق از یاران مورد اعتماد امام حسن عسکری (علیه السلام) روایت کرده است که: بر آن حضرت وارد شدم و تصمیم داشتم که از جانشین ایشان بپرسم. اما آن حضرت خود بدون مقدّمه فرمود:
"ای احمد بن اسحاق! خداوند تبارک و تعالى از زمانى که آدم را آفرید زمین را از حجّت خدا بر خلقش خالى نگذاشته و تا روز قیامت هم خالى نخواهد گذارد ..."
گفتم: ای فرزند رسول خدا! بنابراین، امام و خلیفه بعد از شما کیست؟
امام (علیه السلام) فوراً از جا برخاست و وارد خانه شد، سپس بیرون آمد در حالیکه پسری حدوداً سه ساله را روى دوش گرفته بود که صورتش همچون ماه شب چهارده میدرخشید. آنگاه فرمود:
"ای احمد! اگر به خاطر کرامت تو نزد خداى عزّ و جل و اولیای او نبود، این کودکم را به تو نشان نمىدادم. او همنام و هم کنیه رسول خداست و کسى است که زمین را از عدل و داد پر مىکند پس از آنکه از ستم و بیداد پر شده باشد ...
به خدا سوگند او در غیبتی طولانی به سر خواهد برد و مردمان از هلاکت و انحراف نجات نخواهند یافت مگر کسانی که در اعتقاد به امامت او ثابت قدم بوده و به خاطر دعا برای تعجیل فرج او توفیق داشته باشند."
احمد بن اسحاق میگوید: گفتم آیا معجزه و علامتی ظاهر خواهد شد که اطمینان خاطر پیدا کنم؟ (به محض گفتن این سخن) آن کودک به سخن آمد و فرمود:
"منم باقیمانده خدا در روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان خدا و پس از دیدن من دیگر در جستجوی نشانهای دیگر نباش!"
نویسنده: احمد(شنبه 87/10/7 ساعت 8:18 صبح)